پشت خیلی از مقاومتها و اشکهای صبحگاهی برای رفتن به مدرسه، ترسی طبیعی از ناشناختهها یا تجربههای سخت پنهان است. جملاتی مثل «از چی میترسی؟» یا «تو دیگه بزرگ شدی!» نهتنها کمکی نمیکند، بلکه این پیام را به کودک میرساند که احساساتت بیارزش است. نخستین گام در حمایت واقعی این است که ترسها و نگرانیهای کودکان را به رسمیت بشناسیم، به آنها نشان دهیم احساساتشان معتبر است و در یافتن راههای سالم برای کنار آمدن با اضطراب همراهشان باشیم.
🔹 مقدمه:
خیلی وقتا وقتی اسم “مدرسه” میاد، اولین چیزی که تو ذهن خیلیا میاد استرس، امتحان، زنگ اول یا تکالیفه! ولی واقعاً مدرسه فقط این چیزاست؟ نه! مدرسه میتونه یه دنیای پر از فرصت، دوستی، خنده و یادگیری باشه. پس… واقعاً از چی میترسی؟
🧠 ۱. ترس از شکست یا اشتباه
- خیلی از بچهها فکر میکنن اگه نمرهشون پایین بیاد، یعنی شکست خوردن.
- واقعیت: مدرسه جای تمرینه، نه جای کامل بودن!

🗣️ ۲. ترس از قضاوت دیگران
- «اگه اشتباه بگم بقیه بهم میخندن؟»
- در مدرسهی خوب، همه اشتباه میکنن و از هم یاد میگیرن.

😓 ۳. ترس از سخت بودن درسها
بعضی درسا واقعاً چالشبرانگیزن.
ولی وقتی با راهنمایی معلم و تمرین جلو بری، غیرممکن وجود نداره.

❤️ ۴. مدرسه فقط درس نیست
- دوستی، مهارت اجتماعی، کار تیمی، خلاقیت و کلی چیز دیگه تو مدرسه یاد میگیریم.

🔹 نتیجهگیری:
مدرسه میتونه یکی از بهترین تجربههای زندگی باشه، اگه با دید مثبت بهش نگاه کنیم. به جای ترس، میتونیم به مدرسه به چشم یه ماجراجویی نگاه کنیم؛ جایی برای رشد، پیدا کردن دوست، ساختن آینده.



